به گزارش قدس آنلاین ۱۵ مه ۱۹۴۸ روز شومی برای همه مردم فلسطین در داخل و خارج این سرزمین است؛ روزی که به نام «روز نکبت» معروف شد و سرآغاز اشغالگری جنبش صهیونیسم و آوارگی فلسطینیان از سرزمین آباء و اجدادی خود بود.
۷۵ سال قبل در چنین روزی ملت فلسطین تحت یک پروسه سیستماتیک اشغالگری قرار گرفتند و جنبش صهیونیسم تحت حمایت غرب و مشخصا انگلیس، اقدامات خود را برای یهودیسازی فلسطین و از بین بردن هویت عربی و اسلامی این کشور آغاز کرد.
البته توطئه پاکسازی نژادی فلسطینیان در سال ۱۹۴۷ بعد از پیشنهاد سازمان ملل برای تقسیم فلسطین آغاز شده بود و از آن زمان گروههای یهودی وابسته به جنبش صهیونیسم وارد صحنه شدند تا این قطعنامه سازمان ملل را باطل کنند؛ چرا که از نظر آنها فلسطین متعلق به یهودیان بود و باید همه کسانی که در این سرزمین زندگی میکردند از آنجا اخراج میشدند.
بر این اساس در نیمه شب ۱۴ مه ۱۹۴۸ نظامیان انگلیسی که تا آن زمان فلسطین را به استعمار درآورده بودند، همه امکانات و سلاحهای خود را به یهودیان دادند و فلسطین را ترک کردند. به این ترتیب «دیوید بن گوریون» که در آن زمان رئیس سازمان جهانی یهود و آژانس یهود بود با حضور ۳۷ نفر از شخصیتهای یهودی تاسیس رژیم جعلی اسرائیل را در اراضی اشغالی فلسطین اعلام کرد و گفت که «دولت» اسرائیل رسما موجودیت خود را در ۱۵ مه تثبیت میکند.
به این ترتیب در تاریخ ۱۵ مه ۱۹۴۸ گروههای تروریستی یهودی شامل هاگانا و اشترن و پالماخ که تحت نظارت و آموزش انگلیسیها بودند حملات وحشیانه خود را به شهرها و روستاهای فلسطینی آغاز کردند. طبق آمار موجود، بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی یعنی نزدیک به نیمی از جمعیت فلسطینیان در آن زمان از خانه و کاشانه خود آواره شدند و ۴۰۰ تا ۶۰۰ روستای فلسطینی کاملا تخریب شد.
فلسطینیهایی که در روز نکبت از سرزمین خود آواره شدند به کشورهای همسایه همچون اردن و مصر و لبنان و سوریه و نیز مصر رفتند و تا امروز در اردوگاههای آوارگان زندگی میکنند و منتظر روز بازگشت هستند.
صهیونیستها بعد از آغاز اشغالگری خود در اراضی فلسطین جنایات متعددی علیه مردم این سرزمین مرتکب شدند. حادثه «دیر یاسین» یکی از جنایات اشغالگران صهیونیست ضد فلسطینیان بعد از روز نکبت است. در تاریخ ۹ آوریل ۱۹۴۸ میلادی جوخههای ترور صهیونیستی وارد روستای دیریاسین در غرب قدس شدند و بدترین جنایت ضد بشری را علیه مردم این روستا انجام دادند.
صهیونیستها در این جنایت وحشیانه، گوشهای فلسطینیان را بریدند، شکم زنان باردار را پاره کردند و اعضای بدنشان را بیرون کشیدند، کودکان را در تنور سوزان انداختند و اعضای بدنشان را تکه تکه کردند و سپس اجساد را به داخل چاه انداختند. یکی از اقدامات زننده تروریستهای یهودی در این جنایت بزرگ، این بود که زنان فلسطینی را برهنه کرده و آنها را در خیابانهای قدس غربی چرخاندند.
«کریچ جونز» نماینده ارشد صلیب سرخ در این زمینه گفت که ۳۰۰ تن از یهودیان بدون هیچ توجیه نظامی به شکلی وحشیانه شروع به کشتار زنان و کودکان کردند و حتی یک یهودی را دیدم که بعد از کشتن یک زن فلسطینی و در حالی که خون از دستهایش میچکید چاقوی خود را به نشانه پیروزی بالا برده بود.
کشتار صبرا و شتیلا یکی دیگر از معروفترین جنایات اشغالگران علیه مردم فلسطین است که در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲ رخ داد و ۳ روز ادامه داشت. در این جنایت، نیروهای صهیونیست وارد اردوگاه فلسطینی صبرا و شتیلا در لبنان شدند و ۳۵۰۰ فلسطینی و لبنانی که اغلب زن و کودک و سالخورده بودند را قتل عام کردند. در این جنایت بزرگ، صهیونیستها درحالی که با سلاحهای تیغهدار در حال کشتار غیرنظامیان بیگناه بودند همه درهای اردوگاه را قفل کردند تا کسی نتواند فرار کند.
اما همزمان با آغاز اشغالگری صهیونیستها در فلسطین، ارتشهای کشورهای عربی و گروههای داوطلب برای مبارزه با اشغالگران به مرزهای فلسطین آمدند و این جنگ از مه ۱۹۴۸ تا جولای ۱۹۴۹ ادامه داشت.
جنگ ۶ روزه در ژوئن ۱۹۶۷ معروفترین جنگ اعراب و صهیونیستهاست که میان ارتش مصر و سوریه و اردن با رژیم اشغالگر به وقوع پیوست و بعد از کشته شدن ۱۵ تا ۲۵ هزار نظامی عرب ، با پیروزی اسرائیل به پایان رسید و این رژیم توانست کنترل نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، قدس شرقی و کرانه باختری رود اردن را از اردن و بلندیهای جولان را از سوریه بگیرد.
بعد از آن اشغالگری صهیونیستها در فلسطین تحت حمایت آمریکا و کشورهای غربی گسترش یافت و این رژیم در صدد الحاق بیشتر سرزمینهای عربی به اراضی اشغالیِ تحت سیطره خود بود. در سال ۱۹۷۸ مردم فلسطین در اعتراض به اوضاع نابسامان خود و تجاوزات اسرائیلیها، انتفاضه اول خود را علیه رژیم اشغالگر آغاز کردند که چون سلاح اصلی مردم فلسطین در این تقابل، سنگ بود، به انتفاضه سنگ معروف شد و البته نتیجه قابل توجهی برای فلسطینیان نداشت.
در سال ۱۹۸۵ رژیم صهیونیستی با هدف اشغال لبنان به این کشور لشکر کشید و در نتیجه خیانت برخی احزاب داخلی این کشور از جمله حزب کتائب که صحنهگردان جنگ داخلی لبنان نیز بود، به بیروت رسید. در همان زمان جنبش مقاومت اسلامی لبنان یا همان حزبالله با هدف مبارزه با دشمن اشغالگر تشکیل شد و این آغاز روند تغییر معادلات درگیری با اسرائیل بود.
بعد از کش و قوسهای فراوان در نهایت در سال ۲۰۰۰ مقاومت لبنان، اشغالگران صهیونیست را از جنوب این کشور اخراج کرد و همین امر انگیزهای برای آغاز انتفاضه دوم فلسطین بود. سپس اسرائیلیها که در سال ۲۰۰۶ برای جبران شکست قبلی مقابل حزبالله به لبنان حمله کرده بودند با یک شکست فاجعهبارتر از دوره قبل مجبور به عقبنشینی شدند.
بعد از جنگ جولای ۲۰۰۶ منطقه شاهد یک توازن قوا بین مقاومت و ارتش رژیم صهیونیستی بود و معادله درگیری میان دو طرف کاملا تغییر کرد؛ تا جایی که گروههای مقاومت فلسطین با الگوگیری از حزبالله استراتژی خود را در جنگ با دشمن تغییر داده و در مسیر پیشرفت نظامی به ویژه در عرصه موشکی قرار گرفتند.
معادلات مقاومت موجب شد رژیم صهیونیستی بعد از جنگ ۱۹۶۷ به اعتراف خود اسرائیلیها در هیچ جنگی پیروز نشود و این چیزی است که در جنگهای اخیر مقاومت فلسطین و ارتش اسرائیل شاهد آن بودیم. حتی در جنگ ۵ روزه غزه که هفته قبل بین جهاد اسلامی و رژیم اشغالگر اتفاق افتاد، صهیونیستها بعد از اعتراف به بیهوده و فرسایشی بودن این جنگ و ناتوانی در مقابله با موشکهای مقاومت، برای آتشبس دست به دامان میانجیهایی چون مصر شدند.
پایان پیام/ت
نظر شما